صفحه اصلی
اخبار
سیاسی
اقتصاد و بازرگاني
اجتماعی
فرهنگی
علمی
ورزشی
بین الملل
استانها
حوادث
ادبیات و هنر
مشاهیر جهان
شعر
داستان کوتاه
مکتب های ادبی
علمی و فرهنگ
مقالات و مطالب آموزشی
خواص میوه ها و گیاهان
سرگرمی
جملات قصار
حکایات و لطایف نغز و شنیدنی
تعبیر خواب
وقايع و موارد عجیب و خواندنی
طالع بینی
چیستان و معما
ضرب المثل های ایرانی
اطلاعات عمومی
به من بگو چرا
عجایب هفتگانه جهان
نام نامه
مطالب روانشناسی
طالع بینی
مطالب پزشکی و سلامت
سبک زندگی
دستورات آشپزی
خانه
دسته بندی اشعار
اوحدی مراغهای
منطقالعشاق
منطقالعشاق
لیست اشعار
به نام آنکه ما را نام بخشید
به نام آنکه ما را نام بخشید
در آن ایام کز من دور شد بخت
در آن ایام کز من دور شد بخت
خداوندا، به ارواح بزرگان
خداوندا، به ارواح بزرگان
جهان خالیست، من در گوشه زانم
جهان خالیست، من در گوشه زانم
ازین گفتن، خدایا، شرم دارم
ازین گفتن، خدایا، شرم دارم
شنیدم کز هوسناکان جوانی
شنیدم کز هوسناکان جوانی
نسیم باد نوروزی، چه داری؟
نسیم باد نوروزی، چه داری؟
عنایتها توقع دارم از تو
عنایتها توقع دارم از تو
غلامی میکنم تا زنده باشم
غلامی میکنم تا زنده باشم
چو بشنید این سخن، بر زاری او
چو بشنید این سخن، بر زاری او
کسی کو آزمود، آنگاه پیوست
کسی کو آزمود، آنگاه پیوست
شبی پروانهای با شمع شد جفت
شبی پروانهای با شمع شد جفت
اگر با عقل داری آشنایی
اگر با عقل داری آشنایی
تو ای مهجور سر گردان، کدامی؟
تو ای مهجور سر گردان، کدامی؟
تومینالی و کس را زان خبر نه
تومینالی و کس را زان خبر نه
مرا جویی و از من دور مانی
مرا جویی و از من دور مانی
چو بشنید این حدیث از هوش رفته
چو بشنید این حدیث از هوش رفته
ضرورت خود یقینست این و آن را
ضرورت خود یقینست این و آن را
خبر دادند مجنون را که: لیلی
خبر دادند مجنون را که: لیلی
دگر نوبت، چو باد نوبهاری
دگر نوبت، چو باد نوبهاری
مگر با ما سر یاری نداری؟
مگر با ما سر یاری نداری؟
نمییابم برت چندان مجالی
نمییابم برت چندان مجالی
بگویم با تو سر سینهٔ خویش
بگویم با تو سر سینهٔ خویش
چو آن شیرین سخن این نامه بر خواند
چو آن شیرین سخن این نامه بر خواند
به قدر حسن خوبان دلفروزند
به قدر حسن خوبان دلفروزند
گدایی گشت با شهزادهای جفت
گدایی گشت با شهزادهای جفت
دل آن ماه نیز این فکر میکرد
دل آن ماه نیز این فکر میکرد
زهی، سودای من گم کرده نامت
زهی، سودای من گم کرده نامت
مشو عاشق، که جانت را بسوزد
مشو عاشق، که جانت را بسوزد
نخواهم با تو پیوستن به یاری
نخواهم با تو پیوستن به یاری
برید دوست چون آورد نامه
برید دوست چون آورد نامه
از آن دلدار هر جایی چه خیزد؟
از آن دلدار هر جایی چه خیزد؟
جوانی خار کن بر خار میخفت
جوانی خار کن بر خار میخفت
دل عاشق بدان فکرت چو برخاست
دل عاشق بدان فکرت چو برخاست
همانا، دیگری داری، نگارا
همانا، دیگری داری، نگارا
دل از ما بر گرفتی، یاد میدار
دل از ما بر گرفتی، یاد میدار
تو از من چون به زودی سیر گشتی
تو از من چون به زودی سیر گشتی
بدان آتش رخ آوردند چون دود
بدان آتش رخ آوردند چون دود
چرا بر زورمندی تند گردی؟
چرا بر زورمندی تند گردی؟
کسی فرهاد را گفتا: کزین سنگ
کسی فرهاد را گفتا: کزین سنگ
TotalRecords:77
rPP:40
TotalPageCount:2
CurrentPage:1
PageNumberLength:15
««
«
1
2
»
»»
صفحه 1 از 2 | تعداد رکورد ها : 77 | تعداد رکورد در هر صفحه : 40